استاد علامه سید غلامرضا سعیدی، وزنهای است که سنگینی آن را بسیاری حتی در خراسان به خوبی درک نکردهاند. دانشمندی صاحبنظر که نه تنها در بیرجند، خراسان و ایران، بلکه در بسیاری کشورهای دیگر شناخته شده و مورد توجه است. او از نوجوانی با روزنامههای مطرح داخلی و خارجی در ارتباط بود و به مدت چند دهه در مطبوعات کشور قلم زد و یا عضو هیئت تحریریه آنها بود. بیش از ۶۰ جلد کتاب تألیف کرده و از جمله در اوایل دهه ۴۰، اولین کتاب مهم درباره صهیونیسم با عنوان «خطر جهود» را نوشت. اقبالشناس برجستهای که در استقلال پاکستان هم مؤثر بود، مقالات روشنگرانهاش درباره مبارزات مردم الجزایر ترجمه و منتشر شد و فضایل دیگری دارد که شرح آنها از حوصله این نوشتار خارج است. ۲۲ آذر سیوهفتمین سالگرد درگذشت علامه سعیدی است، یکی از اولین دانشآموختگان مدرسه شوکتیه بیرجند. متفکری که در سال ۱۲۷۴ در روستای نوزاد به دنیا آمد اما آوازه شهرتش مرزهای استان و کشور را پشت سر گذاشت.
تالیف ۶۰ کتاب
تحصیلات ابتدایی را در مکتبخانه زادگاه گذراند و هنر قالیبافی آموخت. در ۱۶ سالگی به بیرجند آمد و در مدرسه شوکتیه از محضر مدیر میرزا احمد نراقی، میرزا محمدحسین مجتهد بیرجندی و شیخ هادی هادوی کسب فیض کرد. پس از فراگیری ریاضی، طبیعی، نجوم و زبانهای عربی، فرانسه و انگلیسی، مدتی در بانک خدمت کرد و سپس به تدریس در مدرسه شوکتیه پرداخت. در سال ۱۳۲۰ به تهران رفت و چندی بعد با همکاری دکتر سید جعفر شهیدی، مجله «فروغ علم» را منتشر ساخت. پس از تأسیس دولت پاکستان، به «موتمر اسلامی» در کراچی دعوت شد و سفرهای متعددش به پاکستان و هندوستان، زمینه آشنایی با اندیشههای اقبال لاهوری و تحول فکری او شد. علاوه بر تالیف ۶۰ کتاب، مقالات بیشماری در مجلات و جرایدی چون آیین اسلام، پرچم اسلام، ندای حق، نور دانش، مکتب اسلام، وظیفه، فروغ علم، پیکار، اندیشه و گنج شایگان نوشت و در بسیاری از آنها مانند مکتب اسلام و فروغ علم عضو ثابت هیئت تحریریه بود.
فراتر از مرزهای جغرافیایی
سعیدی با اطلاع کامل از آنچه در خارج از مرزهای جغرافیایی میگذشت و با آگاهی از مسیر پیش روی عالم اسلام و جامعه مسلمین، عمری برای اشاعه حقایق مکتب اسلام کوشید. تسلط بر زبانهای عربی، انگلیسی، فرانسه و اردو و برقراری ارتباطهای بینالمللی، همراه با ترجمه و تألیف دهها کتاب و شرکت در محافل و کنفرانسهای کشورهای اسلامی، نقش فعالی برای او رقم زد. بزرگان ادبی و دینی کشور از جمله آیتا… خامنهای، آیتا… جعفر سبحانی، آیتا… طالقانی و دکتر علی شریعتی بارها به عظمت علمی و فکری او اشاره کردهاند. شریعتی درباره سهم او در آشنایی نسل جوان با اسلام گفته است: «اگر آثار قلمی شما در آن زمان که من در دبیرستان بودم نبود، من غرق میشدم، من هر چه دارم از شما دارم.»
مقاله در ایران، انتشار در الجزایر
در مصاحبه با مجله کیهان فرهنگی (۱۳۶۴)، خبرنگار پرسید: «اطلاع داریم در جریان جنگهای داخلی الجزایر مقالات زیادی نوشتید که ترجمه آنها در سطح وسیع منتشر شد و تأثیر داشت؟» استاد سعیدی پاسخ داد: «دقیقاً همین است. مقالات اثر خود را میگذاشت. در همان روزها دو نفر جوان الجزایری که تحصیلکرده دانشگاههای ایران بودند، آنها را دیدند و گفتند: چاپ کنیم. قبول کردم و مجموعهای در یک کتاب منتشر شد.»
انتشار مجله فروغ علم
سعیدی در کنفرانسهای متعدد اسلامی با رهبران جهان مسلمان تبادل نظر کرد. نخستین کنفرانس او، کنفرانس اول اسلامی در سال ۱۹۴۹ (۱۳۲۸ ش) در کراچی بود که در آن مسائل مهم ملل اسلامی، از جمله صهیونیسم، مطرح شد. پس از انتشار کتاب «خطر جهود» مورد تعقیب و بازداشت قرار گرفت. فعالیتهای مطبوعاتی او بسیار مؤثر بود. وی در راهاندازی مجله «فروغ علم» (۱۳۲۹) با دکتر سید جعفر شهیدی نقش داشت و در تحریریه بسیاری از نشریات حضور فعال داشت. درباره شکلگیری مجله میگوید: «بعد در تهران ماندم و با شاگردان مهندس بازرگان مجله فروغ علم را راهاندازی کردیم. با آقای شهیدی ۹ شماره منتشر شد که خدمت زیادی به منطق جدید اسلام کرد.»
روزنامهخوان حرفهای
سعیدی حتی در دوره دانشآموزی با مطبوعات عربی و خارجی مأنوس بود: «مرحوم مدیر نراقی مجلات الهلال و المقتطف را میخواست و ما بهره میبردیم. پیش از خروج از مدرسه با دنیای جدید آشنا شدیم. بعدها مجله الهلال را به تعداد زیاد وارد بیرجند کردم که اکنون در کتابخانه بیرجند است.»
روایت سید عبدا… علوی
مرحوم دکتر سید عبدا… علوی نوزادی در سال ۱۳۴۲ در مطلبی با عنوان «با دانشمندان قهستان بیرجند آشنا شوید» نوشت: «برای دیدار استاد سعیدی به نوزاد رفتم. این دهکده خوشآبوهوا، محل تولد کودکی بود که بعدها آوازه علمیاش مرزهای کشور را پشت سر گذاشت. او پس از تحصیل در شوکتیه، به مرکز رفت و در راه انتشار حقایق و تشریح آزادی کوشید. بعدها به هندوستان رفت و دانشگاه علیگر را دید. آثار او شامل کتاب اقبالشناسی و اقدامات خیرخواهانه برای کودکان بیپناه است.»
خانهای در قم
محمدتقی انصاران مدیر انتشارات انصاریان در مراسم بزرگداشت ۱۴۰۰ میگوید: «در حدود ۹۵ سالگی که در منزل صبیه و دکتر شهیدی بستری بودند، دو روز قبل از فوت به من گفتند: تقی جان میخواهم به قم بیایم، خانهای برایم بگیرید. صبیه گفت منظورشان خانه ابدی است. طبق وصیت در قم دفن شدند و بر مزارشان اشعار زیبایی نوشته شد. آیتا… جعفر سبحانی نماز بر پیکر ایشان خواند و جمعی از دفتر مکتب اسلام و دارالتبلیغ حضور داشتند.»