با گذشت هفت سال از آغاز مسیر گردشگری قناتنوردی در بلده، فاز دوم این طرح همچنان در پیچوخم کمبود منابع است؛
پروژهای که میتوانست قلب تپنده گردشگری قنات در شرق ایران باشد، اکنون آهسته و بیرمق پیش میرود
امروز خراسان جنوبی- رجب زاده
در سرزمینهای خشک و گرم، آب همیشه قصهگو بوده؛ قصهگو و نجاتبخش. از دل کوه تا جان کویر، قنوات ایران هزاران سال است که نهفقط آب، که زندگی را جاری کردهاند. یکی از این شریانهای تمدن، قنات بلده فردوس است؛ قناتی که نامش بر پیشانی میراث جهانی یونسکو نشسته، اما مسیر گردشگریاش همچنان در گرو اعتبارات است.
فاز نخست پروژه «قناتنوردی» در پایاب کاریز گرم، در سال ۱۳۹۶ آغاز شد؛ حرکتی نوآورانه که برای نخستینبار، گردشگران را به دل تاریکی و خنکای قنات برد تا با چشم و پوست و گوش، تاریخ زنده آب را لمس کنند. ایدهای که برگرفته از ترکیب گردشگری فرهنگی، بومگردی و زمینگردشگری بود و در نوع خود در ایران کمنظیر.
در این مسیر، گردشگر در دل زمین قدم میگذارد، در ارتفاع کم و با چراغی در دست، فضای نمور، دیوارهای کاهگلی و صدای خروشان قنات را تجربه میکند. حس مواجهه با سازهای هزار ساله، آنهم در دل خاک، تأثیری دارد که هیچ موزهای نمیتواند بازسازیاش کند. اما پس از آن آغاز نویدبخش، فاز دوم این مسیر، سالها در سکوت ماند تا سرانجام سال گذشته کلید خورد؛ اما آهسته، نیمهجان و با اعتبارات قطرهچکانی.
از یونسکو تا بلده
قنات بلده نهفقط یک سازه تاریخی، بلکه بخشی از یک شبکه تمدنی است که همزمان با دیگر قنوات ایران، چون قنات قصبه گناباد، در فهرست میراث جهانی ثبت شده است. طول قنات بلده حدود ۳۰ کیلومتر است و از نظر شیوه حفر، مسیر جریان آب و تکنولوژی انتقال در زمانهای گذشته، یکی از پیچیدهترین و ماندگارترین نمونههاست.
آنچه این قنوات را برجسته میکند، نهفقط مهندسی حیرتآور آنها در اعصار کهن، بلکه ظرفیت گردشگری فرهنگی و زمینپایهای است که امروزه جهان به آن توجه دارد. در بسیاری از کشورها، قنات و کانالهای تاریخی از منابع درآمد گردشگریاند و حتی بخشی از نظام آموزش عمومی درباره مهندسی باستانی و تابآوری اقلیم خشک محسوب میشوند.
در کشورهای دیگر، از جمله مراکش، اسپانیا و حتی عمان، مسیرهای اینچنین به یکی از جذابترین مدلهای اکوتوریسم تبدیل شدهاند. در فِز مراکش، تورهای «زیرزمینی» به دل سامانههای آبرسانی تاریخی میرود. در اسپانیا، بازدید از کانالهای رومی و مسیرهای آبی موروها، گردشگری فرهنگی و علمی را با هم پیوند میدهد. اما در ایران، با وجود دارا بودن یکی ازغنیترین شبکههای قناتی جهان، هنوز بهرهبرداری توریستی از این گنجینهها در حد حرف مانده است.
در آستانه جهش یا در دام رکود؟
به گفته سمانه شبنمزاده، رئیس میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی شهرستان فردوس، پروژه فاز دوم قناتنوردی بلده از سال گذشته آغاز شده، اما به دلیل کمبود شدید اعتبار، به کندی پیش میرود. آنچه اکنون انجام میشود، با همکاری جهاد کشاورزی و نظارت دفتر قنات بلده و میراثفرهنگی است؛ اقدامی بینبخشی که در صورت تداوم، میتواند نتایج امیدوارکنندهای داشته باشد.
تخصیص ۱۰ میلیارد ریال اعتبار از سوی نماینده شهرستانهای فردوس، طبس، بشرویه، سرایان و عشقآباد، گامی مؤثر بوده، اما کافی نیست. هزینههای مرمت، افزایش دبی آب، بازگشایی مسیرها، ایمنسازی برای گردشگران، ساخت ورودیها و ایستگاههای استراحت، همه نیازمند پشتیبانی پایدار و هدفمند است. بهویژه آنکه هدف نهایی از این پروژه، تبدیل یک سازهی خاموش به یک تجربه زنده و مشارکتمحور برای گردشگر و جامعه محلی است.
در شرایطی که مناطق خشک ایران با کمآبی دستوپنجه نرم میکنند، اجرای پروژههایی از این دست، نهفقط به گردشگری کمک میکند، بلکه سبب بازسازی و احیای سیستمهای سنتی مدیریت آب میشود که خودشان الگویی برای تابآوری اقلیمی هستند.
قناتنوردی؛ کلاس تاریخ
قناتنوردی فقط یک پیادهروی در مسیر زیرزمینی نیست. این تجربه، فرصتی است تا گردشگر با رطوبت خنک قنات، صدای چکچک آب، و تاریکی پررمز آشنا شود. در عین حال، روایتی زنده از تاریخ سازگاری بشر با طبیعت را درک کند. آنچه اکنون در بلده طراحی شده، امکان لمس این تاریخ از نزدیک است؛ امکانی که اگر اجرایی شود، ضریب ماندگاری گردشگر در منطقه را افزایش میدهد، اشتغال محلی ایجاد میکند و منطقه را از یک مقصد گذری به یک مقصد اقامت تبدیل میکند.
یکی از ظرفیتهای فراموششده این مسیر، پیوند دادن آن با اقامتگاههای بومگردی، معرفی غذاهای محلی، صنایعدستی و نمایشگاههای روایتمحور در ورودی قنات است؛ همانطور که در کشورهای دیگر، مسیرهای مشابه با گردشگری روایتمحور ترکیب شدهاند.
چرا تأخیر خطرناک است؟
در ایران و در قنات قصبه گناباد، اگرچه پروژههایی مشابه در جریان است، اما سرمایهگذاریها تا حدی بیشتر بوده و برندینگ ملی برای آن انجام شده است. در کرمان و یزد نیز مسیرهای قناتگردی در برنامههای گردشگری تورهای داخلی و خارجی گنجانده شدهاند. اما بلده، با وجود ثبت جهانی، هنوز به مرحله بهرهبرداری مؤثر نرسیده است. این تأخیر، در رقابت جذب گردشگر داخلی و بینالمللی، میتواند موجب عقبماندگی منطقهای شود. نمونهای از موفقیت را میتوان در پروژه قنات «الغریفة» در عمان دید که تنها با چند ماه فعالیت متمرکز و آموزش نیروهای محلی، به یکی از مسیرهای پُرطرفدار گردشگری زیرزمینی تبدیل شد. این نشان میدهد که نه زمان، بلکه اراده، اولویت و مدیریت است که میتواند قنات را از مسیر خاکی به مسیر طلایی تبدیل کند.
بلده باید شنیده شود
آب در دل خاک روان است و تاریخ در دل قنات. بلده، نه فقط یک مسیر آبی، که یک داستان ناگفته است. اگر روایت آن نیمهکاره بماند، نهتنها میراث جهانیاش مغفول میماند، بلکه فرصت طلایی توسعه پایدار از دست میرود.
قنات ها نجیباند؛ آهسته، بی صدا، اما حیاتی. مسیر گردشگریشان نیز همینگونه باید ساخته شود: با احترام، با تعهد و البته، با اعتبار.