خراسان جنوبی 05 مرداد 1404 - 1 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

گفتگو با دومین مدیر کل ورزش و جوانان خراسان جنوبی جعفر قدیری: نقص داشته ام ولی اهمال کاری نه! مدیران فرصت خدمت به مردم نجیب این استان را قدر بدانند

امروز خراسان جنوبی- سید حسین حسینی
سال ها از زمان مسئولیتش در تشکیلات ورزش خراسان جنوبی می گذرد. کرسی مدیریتی که به مدت 87 ماه جایگاه او و تصمیماتش بود بعد از عزل نابهنگامش در آذر سال 92، این تشکیلات، شاهد رفت و آمدهای زیادی بود، تقریبا هر سال یک مدیر. شرایطی که باعث شد ورزش و ورزشکاران این دیارضربات جبران ناپذیری را تحمل کنند و با وجود نقدهایی که البته در زمان او هم کم و بیش وجود داشت، عمده جامعه ورزش استان دوران مدیریت او را دوران ثبات تشکیلات ورزش بدانند که از روندی رو به رشد برخوردار بود. او البته چندی پیش هم در یک قدمی ریاست هیئت فوتبال خراسان رضوی، قریانی آن چه که انتخابات مهندسی شده می داند، شده بود. جعفر قدیری متولد 1345 شهرستان بیرجند است که در سال 1385 به عنوان دومین مدیرکل تربیت بدنی خراسان جنوبی بعد از مرحوم جهانشاه خلیلی مسئولیت تشکیلات ورزش استان را پذیرفت و تا سال 92 در این سمت حضور داشت. اما مسئله مهم این است که او حتی پس از اتمام ماموریت و با وجود مسائل ناخوش آیندی که برایش پیش آمد هیچگاه از ورزش این دیار غافل نشد و همیشه آماده مشاوره دادن به مدیران پس از خود بوده هر چند که در بسیاری موارد کشش چندانی از این سو وجود نداشته است. حضور این بار او هم باز به دغدغه هایی که در این خصوص دارد برمی گردد. یکی از ویژگی های او برخورد حرفه ای با رسانه ها و نقدهای صورت گرفته بود. بارها در زمان مسئولیت با او به گفتگو نشسته و به دفعات در خصوص مسائل مختلف حوزه کاری اش نقد نوشتم، اما در میانه همه این ها گاه برای اموری به مشورت هم فراخوانده شدم. نقدهایی که نه من می توانم بگویم اگر برگردم به آن زمان نخواهم نوشت و طبیعتا نه او همه آن را درست می داند. اما مهم این بوده که هرکدام سعی کرده ایم در جایگاه یک منتقد از یک سو و مدیری که قرار است با این نقدها چه صحیح و چه غلط، برخورد کند، اصول حرفه ای خود را رعایت کنیم. و این همان درک رسانه ای است که به عنوان خبرنگار، تاکنون در کمتر مدیری به این اندازه دیده ام. بهانه برای گفتگو بررسی سوابق مطبوعاتی اوست مطلبی که از چند ماه قبل قرار به انجام آن بود که به علت سکونت او در مشهد هماهنگی اش اندکی به طول انجامید تا این که چندی قبل در دفتر هیئت فوتبال استان این فرصت پیش آمد. و اینک ماحصل این دیدار، که گپ و گفتی دوستانه و خودمانی است و برخی از مباحث شخصی وی را نیز در برمی گیرد؛ تقدیم خوانندگان عزیز می شود.

چه عاملی باعث ورود شما به تشکیلات تربیت بدنی شد؟
خانواده به خاطر مریضی پدرم که ناچار به درمان درمشهد بود، تصمیم گرفتیم در مشهد ساکن شویم که این امر در حالی که من دوران سربازی را در جبهه های حق علیه باطل طی می کردم در سال 65 اتفاق افتاد. سال 67 از سربازی برگشتم و داشتم خودم را کم کم برای کنکور آماده می کردم. روزی تلوزیون در مورد مسابقه مقاله نویسی که اداره کل تربیت بدنی خراسان گذاشته بود، تبلیغ می کرد. تحت عنوان این که «چگونه می توان ورزش را دارای ارزش کرد» نشستم مقاله را نوشتم که دو شب وقتم را گرفت ولی هنوز کمی کار داشت. مقاله را به آقای شجیع که شوهر دختر خاله ام و سرمربی ابومسلم بود و به همراه همسرش آمده بود به دیدن مادرم، نشان دادم گفت حتما ارسال کن. وقتی که رفت، گفتم شاید می خواهد مرا تشویق کند. همان موقع برادرم کتابی به من هدیه داده بود تحت عنوان کلید های خوشبختی ترجمه استاد احمد آرام، یک مطلب در آن آموختم با عنوان« آخرین کیلومتر را بپیما و لذت ببر». با خودم گفتم به هر حال دو شب وقت گذاشتم و این را نوشتم اگر کار را تمام نکنم دو شب از وقتم تلف شده است. تمام کردنش یک شب دیگر طول می کشد. مقاله را نوشته و ارسال کردم. بعد از گذشت 20 روز آقای زرشکی که بعد ها مدیر کل شد و آن موقع معاون بود، زنگ زد و به من گفت: آقای جعفر قدیری؟ گفتم بله. گفت تبریک، شما اول شدید. می توانید به تربیت بدنی بیاید؟

یعنی ورود شما به تشکیلات تربیت بدنی هم در واقع به قلم شما برمی گردد؟
بله دقیقا همین طور بود. آبان 67 بود. رفتم داخل تریت بدنی و اتاق معاون، صبر کردم در صف انتظار، آخرین نفر بودم تا سایر ارباب رجوع ها کارشان را انجام دهند تا نوبت به من رسید. گفت: شما؟ گفتم: قدیری هستم. آن موقع 22 سال بیشتر نداشتم. با تعجب گفت یعنی این مقاله را خودت نوشتی؟ و… وقتی پاسخ مثبتم را شنید با شوق دستم را گرفت و به اتاق هنر پرداز مدیر کل وقت برد. او هم مرا خیلی مورد تشویق قرار داد و گفت ما فکر می کردیم این مقاله را یک فرد با تجربه و مثلا 40 یا 45 ساله نوشته است. من در مقاله خودم حتی عنوان مسابقه را مورد نقد قرار داده و نوشته بودم که ورزش خود دارای ارزش هست. نفر دوم مسابقه یک دبیر فوق لیسانس و نفر سوم هم یک مهندس و مدیر استخر به نام قوچان نژاد بود. به هر حال آن ها از من برای فعالیت های پژوهشی و آموزشی دعوت به همکاری کردند که با توجه به برنامه قبلی ام که آماده شدن برای کنکور بود تصمیم نهایی من مقداری طول کشید. با برادر بزرگ ترم مشورت کردم او گفت اگر بروی کار سراغ اداری، همه برنامه های کنکور و… روی هواست. ولی در آن زمان چون مرحوم پدرم به رحمت ایزدی رفته بود،تنها با یک اجازه ی ناچیز منزلمان در بیرجند، من و مادرم و دو برادر و خواهرم- که دانش آموز بودند، در مشهد زندگی می کردیم لذا در پاسخ به توصیه ی دلسوزانه و خردمندانه ی برادر بزرگم که بسیار مورد احترام ما بوده و هست، گفتم با وجود همه محبت هایی که شما دارید ولی من احساس می کنم که باید یک کمک اقتصادی به خانواده بکنم.

اولین کار مهمی که بعد از ورود به تربیت بدنی انجام دادید چه بود؟
اولین حرکتم این بود که یک کتابخانه زدم برای تربیت بدنی یک کتابچه هم با عنوان ورزش و بینش چاپ کردم. و در آن جا مطرح کردم که در ورزش ما قبل از دانش به بینش نیاز داریم. تا کتابچه را نوشتم وچاپ شده اش را ارائه دادم، همانجا مدیر کل 500 تومان به حقوقم اضافه کرد و یک دوچرخه هم به من هدیه داد. و این در حالی بود که افرادی بودند در سیستم که به شدت با این کار مخالفت می کردند که مثلا پول بیت المال را رفته اند کاغذ چاپ کرده اند ولی آقای زرشکی که اینک خود، مدیرکل شده بود به من گفت اگر کوتاه بیایی یعنی حرف آن ها درست است. سریع شماره دوم آن را هم آماده کن. مدتی بعد هم دبیرستان تربیت بدنی را راه اندازی کردم که آقایان رضا سخندان، محسن ترکی ومحسن قهرمانی و… که از داروان سرشناس ملی و بین المللی فوتبال هستند، محصول این دبیرستان هستند. بعد مرحوم دکتر خرمی آمد و مدیر کل شد که به خاطر انتقادات و همکاری صمیمانه که با ایشان داشتم با هم دوست و در نهایت باجناق شدیم.

این علاقه به نوشتن و نویسندگی که این قدردر سرنوشت شما تاثیرگذار بود، چگونه ایجاد شد؟
از بچگی به نوشتن علاقه داشتم و نمره انشایم همیشه بالاترین بود. یک بار هم در دوران راهنمایی در مسابقه مقاله نویسی در سطح شهرستان صاحب مقام اول شدم که سر صف مدرسه فرزان جایزه ام را که دو کتاب جیبی داستان راستان شهید مطهری بود، در میانه تشویق معلمان و دانش آموزان دریافت کردم که خیلی در افزایش انگیزه ام تاثیر گذار بود. آرزو داشتم که یک فوتبالیست نویسنده شوم. در دوره دبیرستان هم یکی از اساتیدی که خیلی تاثیر گذار بود در علاقه مندی من به نویسندگی و ادبیات، مرحوم قالیبافان بود. که واقعا سواد زیادی داشت.

در زمانی که به عنوان مدیر کل تربیت بدنی خراسان جنوبی انتخاب شدید چه شناختی از اینجا و چه حسی داشتید؟
در آن زمان سه نفربرای مدیریت مطرح بودند و البته اولویت خودم این بود که در مشهد باشم. ولی درنهایت تصمیم بر این شد بیایم. در ابتدا تصمیمم بر حضور یک ساله بود. منتها از قبل شناخت داشتم و رصد می کردم. می دانستم این جا چه ظرفیت ها و استعداد های زیادی وجود دارد ولی توجه کافی به آن ها نمی شود. اطمینان داشتم بهترین ورزشکارن را در رشته های مختلف می توان از بین جوانان اینجا بیرون آورد. البته در قبل هم کار زیادی شده بود ولی بیشتر تجربه محور بود تا برنامه محور. به همین خاطر بر اساس 23 سال بعثت پیامبر اکرم 23(ص) برنامه نوشتم در چهار حوزه و زمانی که سال 92 می رفتم، ارزیابی کردم، در برخی موارد تا 95 درصد محقق شده بود و در برخی موارد مثل جذب خیرین یک درصد هم پیشرفت نداشتیم، یا رابطه صنعت و ورزش حدود 35 درصد رشد داشتیم.

کاری هست که حسرت بخورید آن زمان چرا انجام ندادید؟
خب دوست داشتم در بحث لیگ قوی تر عمل کنم ولی مستلزم این بود که کار قدم به قدم پیش برود، اول باید بحث زیرساخت ها را درست می کردیم، بعد آموزش، خیلی مصر بودم که به جای میزبانی ورزشکاران و مربیان بروند به کشور ها و استان های مختلف که با جهان جدید ورزش آشنا شوند. می خواستم که ذهن ها توسعه پیدا کنند.

چه شد که تصمیم یک ساله به هفت سال انجامید؟
اول همان طور که گفتم یک ساله آمدم ولی وقتی دیدم فضا خوب است پتانسیل ها هم بالاست، بعد از آن هر پیشنهادی هم که شد از بیرجند نرفتم، و اگر به خواست من بود، باز هم نمی رفتم. وقتی دوستان وزارت پیشنهادهایی می دادند، می گفتم بگذارید اگر اقدامی می خواهم انجام بدهم در آب و خاک خودم باشد.

در کارهایی که انجام دادید آیا موردی هست که بگویید کاش انجام نمی دادید، یا به مدل دیگر انجام می شد؟
نه ولی اگر منظور این است که نقصی داشته ام یا نه که به طور قطع بوده است. مگر می شود انسانی کار کند و خطا نداشته باشد. هر انسانی دارای نقاط قوت و ضعف است و هر مدیری هم وقتی برمی گردد و کارنامه خود را بررسی می کند می بیند در جا هایی نقص و اشتباه داشته است. ولی اهمال کاری و سهل انگاری نبوده است.

آیا افرادی هستند که احساس کنید در حوزه کاری به آن ها بیش از اندازه بها داده اید؟
یکی از نقاط ضعف ما در استخدام ها این بود که برخی ها نباید استخدام می شدند. بخشی به من مربوط بود و بخشی هم نبود. آن که از طریق آزمون های ورودی بوده یک بحث است. ولی از یک جنبه قبول دارم که اگر در جایی احساس قصور کرده باشم، این بوده که محبتی که بایستی توزیع می شد، در بخش دیگر در جایی تلنبار شده بود و در واقع بیشتر از ظرفیت شخص بوده. حداقل می توانم بگویم اضافه نبوده ولی آن ها استفاده درستی نکرده اند.

با مدیران بعد از خود چه قدر ارتباط داشتید آیا برای مشورت گرفتن سراغ شما آمدند؟
تا جای که یادم می آید بیش از 95 درصد مواقع این من بودم که تماس می گرفتم آن هم به خاطر تماس هایی بود که جامعه ورزش با من داشته و خواستار پیگیری بودند، ولی در بدو ورود تقریبا اکثریت، صحبت از مشورت کردند ولی در ادامه کمرنگ شد. البته شاید هم من نظرات خوبی برای مشاوره که به درد آن ها بخورد نداشتم. و گرنه همیشه آماده کمک بوده و هستم.
بحثی که چه در حوزه ورزش و چه دیگر حوزه ها گاه مطرح می شود، کوتاهی بینش ها و افق های دید خیلی ها در استان است، این مسئله چه قدر برای شما مشکل ایجاد کرد؟
من همیشه می گفتم که سقف دانش ورزش در استان کوتاه است و ما باید تلاش کنیم این سقف را بالاتر ببریم، در جمع مدیران اداره و جلسات شورای اداری استان، حتی در کلاس هایی که با مدیران و فرمانداران داشتم می گفتم اگر می خواهید استان توسعه پیدا کند، باید اول منطقه زیر کلاه( کنایه از فکر و اندیشه) را توسعه دهید. واقعا من گاه مباحثی می شنیدم که نه فقط کوتاهی دیدگاه که حکایت از انسداد ادراکی داشت!

الان و در شرایط فعلی اگر مسئول ورزش استان بودید، اولین اولویت تان چه بود؟
در مرحله اول آسیب شناسی می کردم که ما الان کجای ورزش کشور قرار داریم. بدون این که بخواهم به مدیران قبلی یا کارکنان ایراد بگیرم، می خواهم بگویم ما از نظر تقویم زمانی باید جلوتر می بودیم، ولی به نظرم نسبت به جایگاه سال 91 و 92 خیلی پایین تر آمده ایم. من به دوستان همیشه پیشنهاد می کردم که کارنامه مرا بررسی کنید و اشتباهاتم را تکرار نکنید و اگر کار خوبی داشته ام، آن را ادامه داده و کیفیت و عمق بخشید.

الان مهمترین چیزی که به ورزش ما آسیب می زند از دیدگاه شما چیست؟
در درون تشکیلات بی انگیزگی همکاران، آن هم به خاطر تعدد رفت و آمد مدیران بوده که دامن زده به فرسودگی شغلی، یعنی چشم انداز روشنی وجود نداشته است. در بیرون از تشکیلات هم هیئت ها اسیر روزمرگی ها شده اند. البته ممکن است استثناء هم باشد ولی وقتی خود تشکیلات برنامه محور نباشد، هیئت ها هم برنامه محور نخواهند بود.

تعامل شما با رسانه ها از بقیه مدیران حرفه ای تر بود. این چه قدر به رسانه ای بودن شما مربوط می شد و چه مقدار به باورهای خودتان؟
ابن نظر لطف جنابعالی است ولی متواضعانه عرض می کنم هم علمی بوده و هم تجربی. چون با روزنامه های مهم دنیا آشنایی داشتم و به ویژه از قدرت رسانه در جهان مدرن باخبر و معتقد بودم هر کجا که رسانه باشد، ما به عنوان دیده بان جامعه از آن یاد می کنیم. و همیشه استدلال من که به مسئول روابط عمومی وقت هم می گفتم این بود که اگر، انتقادی کردند درست بود، متواضعانه می پذیریم و اگر نادرست بود کریمانه از آن می گذرم. ولی هرگز دنبال این نبودم که قلم یک روزنامه نگار شکسته شود و یا از حضور در روزنامه محروم بشود. چون او هم تلاش می کند که رسالت خود را انجام دهد. و خوشبختانه در زمانی هم که من مسئولیت داشتم در این جا رسانه ها، در برخی جاها حرفه ای و در برخی موارد نیمه حرفه ای بودند ولی خود شما به عنوان یک خبرنگار حرفه ای همیشه مطالب تان برای من آموزنده بود و استفاده می کردم والبته این به منزله این نبود که بگویم حتما همه دیدگاه های مطرح شده از سوی رسانه ها در نظر من درست بوده. ولی وقتی می نشستیم و صحبت می کردیم و دیدگاه ها روشن می شد طبیعتا فاصله دیدگاه ها خیلی نزدیک تر می شد.
واقعا باید بگویم که از حوزه هایی که در توسعه استان کمک کرد و در بیداری خیلی از مدیران تاثیرگذار بود، نقش رسانه بود که نباید از آن گذشت. از جمله روزنامه شما که اول صبح همیشه مطالب آن را به همراه روزنامه های دیگر مطالعه می کردم.

یکی از مهم ترین مشکلات ما عدم ورود حامیان مالی به ورزش است. به نظر شما برای حل این مسئله چه باید کرد؟
فکر می کنم یک بی اعتمادی هم در جامعه صنعتی و بحث ورزش ایجاد شد که شاید بخشی مربوط به همین تغییرات پی در پی و عمر مدیریتی یک سال و خورده ای باشد.
به نظر من باید استاندار شورای عالی ورزش به ریاست استاندار و با حضور بزرگان صنعت و بزرگان ورزش تشکیل گردد تا راه کار پیدا شود، به خصوص که پرداخت ها برای ورزش مالیات هم محسوب می شود.

برای جذب حامیان مالی بزرگ ما به کمک نمایندگان و استانداری نیازمندیم ولی گویا در این جا ورزش جزو اولویت های دوستان نیست، نظر شما چیست؟
الان در مشهد آقای پژمان فر نماینده مشهد، رئیس کمیسون اصل نود مجلس است. وقت و زمانی که ایشان برای ورزش می گذارد واقعا ستودنی است، در انتخابات هیئت فوتبال و مسائل مختلف ورزش ورود می کند. چون می داند که ورزش چه میزان مخاطب دارد، ولی چرا این جا نباید این گونه باشد.
دوستان ما شاید بگویند که این استان این قدر مشکل دارد که ورزش اولویت اصلی نیست. ولی کی می خواهد باشد؟
در زمان من آقای قربانی، نماینده قاینات مگر کم پیگیر بحث استادیوم 15 هزار نفری بود؟ او در قامت یک نماینده استانی امور ورزش را پیگیری می کرد و حامی ورزش و ورزشکاران بود.

در انتخابات رئیس هیئت فوتبال خراسان رضوی آیا کسانی در حمایت از شما بد قولی کردند یا اتفاق دیگری افتاد؟
نه از قبل مهندسی شده بود. حتی دوستان بیرون از جامعه فوتبال گفتند جریان این گونه است و شما مخیر هستید شرکت کنید یا نکنید. چون می دانستم چند نفر در حمایت از من انصراف خواهند داد، گفتم از نظر اخلاقی درست نیست که مجمع نروم. ولی خب فدراسیون و مدیرکل نظرشان روی من بود. ولی بعد متوجه شدیم که مدارک رئیس هیئت فعلی ناقص است و دوستان و پیشکسوتان از من خواستند که از طریق دادگاه حقوقی پیگیری شود که الان هم در مرحله صدور رأی است که انتخابات ابطال بشود یا نه.

آیا به خاطربی مهری ها از کسی دلگیر هستید؟
نه به هیچ وجه. از خانواده هم که بپرسید در سال هایی که اینجا بودم بسیار مورد مهر و محبت مردم نجیب و مهربان استان بودم. آن بحث ها هم شاید به خاطر گزارش های نادرستی بود که داده شده بود. خود من هم یک مقاله در خصوص دکتر گنجی نوشتم، مخصوصا اشاره کردم که تلاش های ایشان در بنیان دانشگاه بیرجند ستودنی بود ولی برخورد با آن روانشاد که از افتخارات این سرزمین هست و خواهد بود، ناصواب و دل آزار بود.
این طوری شاید تصور شود که این استان فرصت سوز است و سرمایه سوز. حالا من چنین قضاوتی نمی کنم ولی می خواهم بگویم، حتی اگر آن برخوردها اسمش را بی مهری هم بگذاریم، این که من الان در اینجا(بیرجند) و پیگیر مباحث ورزش هستم، نشان دهنده عشق من به این آب و خاک و علاقه وافرم به مردمان عزیز آن است.

و سخن پایانی شما؟
من خدمت به مردم را والاترین انضباط معنوی می دانم و خدمت به مردمان نجیب و شریف و مهربان خراسان جنوبی را ارزشمندترین سرمایه آخرتی که امیدوارم مدیران و خدمتگزاران استان این فرصت را قدر بدانند و این مهم را در صدر اولویت های خود بنشانند و ضمن تشکر از جنابعالی و روزنامه وزین امروز خراسان جنوبی، که این فرصت را به من دادید؛ آن را غنیمت دانسته و با اعتذار از همه قصورهای دوران خدمتم؛ از همگان طلب حلالیت دارم و دعاهای ارزشمند برآمده از دل پاکشان را صمیمانه آرزومندم و خود نیز در جوار مضجع شریف امام مهربانی ها؛ دعاگوی مردم عزیز و مهربان خراسان جنوبی هستم اگر قابل باشم. ان شاءا… .

نویسنده
محمود حیدری
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات